گروه جهادی السابقون

گروه جهادی السابقون

گروه جهادی السابقون گروهی دانشجویی با هدف ارتقا سطح علمی دانش آموزان مناطق کمتر توسعه یافته و قبولی آنها در آزمون سراسری تشکیل شده است. به امید آنکه نیروهای بومی جایگزین حرکت های جهادی گردند.

Google+
آخرین نظرات

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گروه جهادی» ثبت شده است

گالری عکس 1

| جمعه, ۱۳ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۲۳ ب.ظ

برگزاری بازارچه در اسفند 92

| سه شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۵۹ ب.ظ

بازارچه خیریه ای در اسفند 92 در دانشگاه امیرکبیر برگزار شد.  بازراچه شامل چهار غرفه جهت فروش کالاهای مختلف از استان سیستان و بلوچستان و دو غرفه جهت معرفی گروه و معرفی این استان تشکیل گردید. مدت زمان اجرای برنامه چهار روز بوده است. موسیقی زنده بلوچی نیز در وسط بازارچه اجرا گردید. هدف اصلی این بازارچه آشنایی هر چه بیشتر افراد با این استان و کارهای گروه ما در این استان بوده است. به همین دلیل سعی شد که از هر لحاظی کامل باشد (فروش غذاهای استان، پوشاک، صنایع دستی و همچنین موسیقی این استان). به دلیل اولین تجربه ما، کار با ضعف و قوت هایی و همچنین مشکلاتی از جمله فراهم کردن همه اجناس از آن استان و انتقال آنها به تهران صورت پذیرفت.

داستان سفر بلوچستان - خرداد 3

| شنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۲۷ ب.ظ

سیب و سوران، بم پشت

روز سوم با جمعه تداخل داشت. بچه ها آزمون قلم چی داشتند و از این فرصت برای سر زدن به آنها استفاده کردیم. بعد از ظهر خدمت آقای بهرامی مدیر آموزش و پرورش شهرستان سوران (مدیر سابق مدرسه نمونه مطهری سراوان) در منزلشان رسیدیم. سوران یکی از مناطقی است که گروه در آنجا فعالیت دارد، در این نشست در مورد گروه و خاطرات جهادگران در سوران و ادامه کار در سال جاری صحبت شد.

از راست: آقای بهرامی، آقای اربابی، آقای برکوک رزم و آقای جنگی زهی

داستان سفر بلوچستان - خرداد 1

| سه شنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۲۹ ب.ظ


زاهدان، خاش و ورود به سراوان

سفر ما روز سه شنبه، ساعت 11:40 با سوار شدن قطار تهران- زاهدان شروع شد. ممکن است به نظر برسد 22 ساعت در قطار بودن سخت است ولى از نظر اینجانب ادم ها هستند که محیط را مى سازند، با وجود هم­قطاری هاى خوب سخت نبود. هم قطارى من یک مادر با دو دخترش و معلم زبانى بود که اصالتا شمالى است ولى سى سال است که در زاهدان زندگى مى کرد. آن دو دختر بسیار شیطان بودند و در نتیجه به ما خیلى خوش گذشت. مسیر ما با کلى خنده و شوخی گذشت. شیطنت هاشان بماند براى بعد، نکته جالب آنها برای من خانواده و طریقه زندگى آنها بود که فکر نمى کردم در زاهدان این گونه باشد.

چهارشنبه صبح ساعت 10 به زاهدان رسیدیم. آقاى ج. در راه آهن منتظر ما بودند. بعد از آن به اداره کل اموزش و پرورش استان سیستان و بلوچستان رفتیم. با معاون پژوهشى استان جلسه اى داشته و سپس براى انجام کارهاى مربوطه در زاهدان رهسپار شهر شدیم. مردم آن جا بسیار مهمان نواز هستند. و با توجه به سابقه پیچاندن بچه ها، آقاى معاون سوییچ ماشینشان را به ما داد تا مجبور به باز گشت باشیم و ناهار مهمان ایشان. قبل از ناهار، با آقاى  فیض محمد سهراب زهى، مسؤل ارتباط با دانشجویان مسجد مکى ملاقات داشته و به اصرار ایشان به صرف لااقل شربت به منزلشان رفتیم. آقایان همراه، نماز ظهر را در مسجد مکى که نزدیک خانه ایشان بود خواندند.

اداره کل آموزش پرورش استان سیستان و بلوچستان